محبّت و دوستی در فلسفه اخلاق، از مهمترین فضایل محسوب میشود. ارسطو دوستی را مکمل فضایل میداند و فیلسوفان مسلمان و مسیحی، مثل ابن مسکویه و توماس آکوئیناس محبت و دوستی را مهمترین فضیلت تلقی میکنند. آکوئیناس آن را برترین فضیلت دینی میداند و ابن مسکویه معتقد است با وجود محبّت، از عدالت بینیاز میشویم. این مقاله به تحلیل و بررسی محبت به عنوان فضیلت برتر در اندیشهی اخلاقی توماس آکوئیناس میپردازد. آکوئیناس در حالی که در تبیین نظریهی فضیلت خود، از جمله در تبیین دوستی و دیگر فضایل، از ارسطو بسیار الهام گرفته است، سعی میکند دیدگاه خود را به کمک ایدهها و آموزههای دینی مسیحیت تکمیل و تصحیح کند. طرح فضایل موهوبی و دینی در کنار فضایل اساسی ارسطویی از این جمله است. ایمان، امید و محبت، سه فضیلت دینیاند که برگرفته از آموزههای خاص مسیحیت میباشند و تنها عامل تحقق آنها، به گفتهی آکوئیناس، افاضه و ارادهی الهی است . وی محبّت را برترین فضیلت دینی و مبنای همهی فضایل میداند. در مقالهی حاضر، پس از تصویر فضیلت از دیدگاه اخلاقی توماس و بیان اقسام آن، نقش ، معنا و ماهیت فضایل دینی مورد بررسی قرار میگیرد. سپس به تبیین مفهوم، جایگاه و رابطهی محبت با دیگر فضایل، و دلیل برتری آن پرداخته میشود و در نهایت، بر این تأکید میشود که از دیدگاه آکوئیناس همهی فضایل از طریق محبت به خداوند است که معنا و مفهوم پیدا می کنند.