شیخ اشراق به مقولهی عشق، نگاهی فیلسوفانه و عارفانه دارد. او عشق را فرزند عقل و ملازم حزن میشمارد و رسیدن به حسن وکمال را جز از طریق عشق میسر نمیداند. به تعبیر وی، عشق محبتی مفرط و بیرون از حد است که در مجموعهی هستی سریان دارد و هر موجودی - اعم از نوری و غیر نوری - از آن بهره و نصیبی دارد. عشق رابط وجودی میان موجودات عالم است. مقدمهی وصول به عشق، معرفت ومحبت و غایت آن فناست. در اندیشهی او، عشق آثار و پیامدهای تربیتی و اخلاقی با اهمیتی دارد که کمالجویی، دنیاگریزی، مبارزه با زشتیها و هوای نفس، وحدتگرایی، میل به عقلانیت و خردورزی، صبر و استقامت، التزام به اعمال صالح، کسب معرفت و همچنین طاعت و عبادت حضرت حق، در زمرهی این آثار است.