چکیده «معنویّت»، حقیقتی آشنا و آشکار برای آدمی است، که عشق به آن، و کوشش برای وصول به حریم آن، انسان را وادار به تلاش و مجاهدت ساخته است، ولی از آنجا که عالم «معنویّت» ماورای عالم مادیّت است و انتقال از این به آن، برنامه و امام لازم دارد، ناچار، «معنویّت» قرین «ولایت» شده است. زیربنای «معنویّت ولایی»، معرفت به مقام صاحب ولایت است، که هرکس نه از این صراط گذشت، در وادی طلب، گم گشته ، به هلاکت رسید. از همین روی، در مقام اثبات و ثبوت – به دلیل عقل، نقل و تجربه - شرط انتقال به عالم ملکوتی معنویّت، معرفت و تسلیم نسبت به ولایت حضرت علی مرتضی7است. بر این اساس، «معنویّت» یا به صورت «معنویّت معرفتی ولایی» تحقّق مییابد که سالکش را به «لقاء الله» میرساند، و یا در قالب «معنویّت تصنّعی» نمود پیدا میکند که سالکش را در بیابان طلب به ورطهی هلاکت میکشاند؛ گرچه ممکن است تلاشش را به اندک چیزی شگفتانگیز، مثل درمان دردهای صعب العلاج یا پسگویی و پیشگویی و ... پاداش دهند.