مبادی یونانی اخلاق مسلمانان

نویسنده

چکیده

مطالعه‏ی کتب علم اخلاق در جهان اسلام و یونان قدیم به روشنی تشابهی را بین
مبانی آنها به ذهن متبادر می‏سازد. ذهنیت اقتباس مبادی اخلاقی علمای اسلام از
اندیشه‏های اخلاقی یونانیان همچون دیگر مبادی فلسفی توسط فیلسوفان مسلمان، و
به تبع آنها علمای اخلاق، ساده‏ترین فرضیه‏ی ممکن است. در این مطالعه سعی شده
است تا به میزان صحت این فرض دست یابیم.
حال، اگر این فرض درست باشد، روند این اقتباس چگونه بوده است و تا چه
زمان ادامه پیدا کرده است؟ آیا خود اسلام نظریه‏ی اخلاقی ندارد و این روند
مسلمانان را تا چه حد از روح قدسی دین دور ساخته است؟ برای این منظور
دیدگاه‏های اخلاقی نماینده‏ی فکر یونانی، ارسطو، و تا حدی افلاطون، مورد مطالعه
قرار گرفته و سپس با مهم‏ترین کتب اخلاقی مسلمانان در پهنه‏ی تاریخ اسلام، یعنی کتب یحیی بن عدی، ابوالحسن عامری، ابن مسکویه، خواجه نصیر طوسی، محمد
غزالی، فیض کاشانی، نراقیین و عبدالله شبّر مقایسه شده است. در این راستا میزان
اقتباس و نوآوری آنها و نقش هر یک در این روند مورد بررسی قرار گرفته است.