یکی از نیازهای اساسی انسان در دورانهای مختلف، نیاز به معنویّت بوده و هست. از این رو، غالب ادیان، مکاتب، مذاهب و تمدّنها، غیر از توجّه به نیازهای مادی، به نیازهای معنوی نیز توجّه داشتهاند؛ به گونهای که اگر نظامی این مهم را، آنچنان که شایسته و بایسته است، ارج ننهد، از پایایی و پویایی آن نیز کاسته خواهد شد. معنویّت، از جمله واژگان پر کاربردی است که اندیشمندان عصر جدید، به توضیح و تبیین آن همّت گماردهاند و هر یک در تعریف آن بیانی متمایز از دیگران دارند. از دیگر سو، عدّهای از اندیشمندان درصدد یافتن معنویّت، در درون دینهای تاریخی و سنّتی هستند و گروه دیگر به مقولهی معنویّت، به عنوان مسألهای فرادینی نظر می-کنند. مقالهی حاضر قصد آن دارد که به مقولهی معنویّت از منظر درون دینی و به طور خاص از دیدگاه مسیحیّت بپردازد. اندیشمندان مسیحی نیز هر یک از زاویهای به مسأله پرداختهاند و در قالب نظامهای الاهیاتی متعدّد، مسألهی معنویّت را مورد دقّت و بررسی قرار دادهاند. نظامهای الاهیاتی چون: الاهیات سیستماتیک، الاهیات تاریخی، الاهیات دفاعی، الاهیات کاربردی و الاهیات انجیلی، نظامهای الاهیاتی رایجی هستند که در هر یک از آنها، تعریفی متمایز و راهکاری ویژه برای رسیدن به معنویّت پیشنهاد شده است. نوشتهی حاضر تلاش دارد از منظر الاهیات انجیلی به معنویّت مسیحی، نظر افکنده و با بررسی کتاب مقدّس، آن را تبیین و نقد نماید. معنویّت مسیحی مبتنی بر کتاب مقدّس را از دو منظر کاملاً متمایز میتوان جستجو کرد: نگاه مقدّماتی عمومی و نگاه الاهیاتی. در بخش اوّل به نگاه مقدّماتی عمومی پرداخته و در بخش دوم به نگاه الاهیاتی خواهیم پرداخت. عناصر اساسی شکل دهندهی معنویّت در بخش اوّل عبارتند از: الف) «خدای پدر»: خدای قادر و خالق جهان و جهانیان؛ ب) «عیسی مسیح»:کلمهی متجسّد خداوند و منجی مصلوب که برخاست و همه در انتظار اویند؛ ج) «روح القدس»: منبع حیاتبخش یا تمام مقدّسات و تطهیر کنندهها؛ د) «کلیسا»: مشارکتی مقدّس در امور قدسی؛ هـ) «پیروزی نهایی در زندگی جاودان.»