رواقیّون برای اثبات مبانی و اصول اخلاق خود از فلسفه، منطق، و طبیعیّات بهره گرفتند. آنها به اخلاق به عنوان علمی تجربی نگاه میکردند، و برای اثبات شیوههای اصولی خود، از تجربهپذیری امور و ارتباط علّی- معلولی پدیدهها کمک میگرفتند. این خود، از جمله دلایلی است که ثابت میکند رواقیّون برای اثبات امور اخلاقی خود به قوانین طبیعی توجّه داشتند. متافیزیک رواقی نیز مانند متافیزیک دیگر مکاتب فلسفی، شبیه مکاتب ارسطویی، افلاطونی به موضوعات اخلاقی، شبیه خیر و شرّ، فضیلت و رذیلت و ... توجّه داشت، امّا، آنان این موضوع را بر اساس قانون طبیعی جهانی توجیه میکردند. رواقیّون توانستند بر طبق این اصول نتیجه بگیرند آنچه موافق با طبیعت است، دارای ارزش مثبت و آنچه مخالف آن است، دارای ارزش منفی خواهد بود. طبیعت هر چیزی در این است که از ساختارها و الگوهای رفتاری که طبیعت جهان یا خالقاش در وجود او قرار داده است، پیروی کند؛ زیرا در سراسر جهان اصول علّی و معلولی حاکم است و هر چیزی بر وفق طبیعت اتفاق میافتد، پس باید بر طبق طبیعت و هماهنگ با طبیعت عمل کرد. دیدگاههای جهانشناسی آنان در اخلاقیّات آنها بسیار تأثیر گذاشت و اصولاً رواقیّون برای استحکام پایههای اخلاقیشان از بحثهای فلسفی، طبیعتشناسی و معرفت-شناسی استفاده کردند؛ زیرا آنها مهمترین اصول اخلاقی و حتی شناختشناسیشان را بر حسب جهان بیرونی توجیه میکردند. شیوهی تحقیق در این مقاله توصیفی، تحلیلی و تبیینی است؛ و مبانی اخلاق رواقی با توجّه به دیدگاههای آنها در مورد انسان، جهان، طبیعت، و خدا توضیح داده شده است.