چکیده مسئله سعادت از دیرباز اذهان اندیشمندان حوزه اخلاق و فلسفه اخلاق را به خود معطوف داشته است. از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی سعادت ، لذت ، کمال و خیر مفاهیمی هستند که بسیار به هم نزدیک اند و سعادت انسان امری اختیاری است که با توجه به ابعاد وجودی اش، به سعادت حقیقی و مظنون و دنیوی و اخروی تقسیم می شود و انسان با کسب فضائل از طریق تلقین علمی و تکرار عملی می تواند بدین مهم دست یابد . از دیدگاه هر دو متفکر، سعادت امری مشکک و ذو مراتب است و بالاترین مرتبه آن قرب وجودی به خداست که در جهان آخرت و بعد از مرگ و مفارقت از این عالم برای انسان حاصل می شود. ایمان ، توحید و نیت در نظام اخلاقی مرحوم علامه با تأثیر پذیری ایشان از قرآن، جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده اند در حالی که فارابی به تبعیت از فیلسوفان یونانی ، بیشتر به فضائل چهار گانه شجاعت ، عفت،حکمت و عدالت پرداخته است.