در این مقاله روشهای تربیت اخلاقی را با دو عنوان «روش توصیهمدار» و «روش اسوهمدار» از یکدیگر متمایز نمودهایم. چالش روش توصیهمدار و آموزش محور این است که کمتر میتواند از دانش آدمی به گرایش و از خودآگاه وی به ناخودآگاهش نقب بزند. مدعای این مقال این است که اخلاق اسوهمدار، با سازوکاری که خواهد آمد، میتواند همزمان دانش و گرایش آدمی، اندیشه و انگیزهی او، و خود آگاه و ناخودآگاهش را مخاطب خویش نماید و آنها را در قبضهی مدیریت و بیعت خویش درآورد. برای اثبات و تبیین این مدعا، عناصر و دستاوردهایی از فلسفه، عرفان و روانشناسی فراخوان شدهاند تا نگارنده را مدد رسانند و رساندهاند. در پایانههای نوشتار نیز محصول و مدعای مقاله با سنجهی قرآن و حدیث بازخوانی و ارزیابی شده است و ـ به عقیدهی نگارنده ـ از آنجا نیز مهر تصویب و تأکید گرفته است. در پایان، آسیبشناسی این روش اخلاقی را نیز ـ اگر چه به اشاره و اجمال ـ در مطمح نظر آوردهایم.
مشکات, عبدالرسول. (1385). از اخلاق توصیه مدار تا اخلاق ولایی و اسوه مدار. فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات اخلاق کاربردی, 2(5.6), 105-137. doi: 10.22081/jare.2006.21169
MLA
عبدالرسول مشکات. "از اخلاق توصیه مدار تا اخلاق ولایی و اسوه مدار", فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات اخلاق کاربردی, 2, 5.6, 1385, 105-137. doi: 10.22081/jare.2006.21169
HARVARD
مشکات, عبدالرسول. (1385). 'از اخلاق توصیه مدار تا اخلاق ولایی و اسوه مدار', فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات اخلاق کاربردی, 2(5.6), pp. 105-137. doi: 10.22081/jare.2006.21169
VANCOUVER
مشکات, عبدالرسول. از اخلاق توصیه مدار تا اخلاق ولایی و اسوه مدار. فصلنامه علمی - پژوهشی مطالعات اخلاق کاربردی, 1385; 2(5.6): 105-137. doi: 10.22081/jare.2006.21169