به نام آن که با قلم زبرجد بر دفتر یاقوت، نوشت و به آن سوگند یاد کرد: «ن وَالقَلَمِ وَما یَسطُرونَ»، و سلام او بر سیّد اولاد آدم، معتکف درگاه عزّت و مجاور محلّهی محبت؛ انسانی که در خلوت «اَو اَدنی» گام نهاد و به خُلق عظیم آراسته شد. پیچیدگی وجود آدمیان و راز آلود و اسرارآمیز بودن آن به گونهای است که آرا و انظار در حوزهی انسانشناسی به تفاوت درآمد و دشوارترین پرسش در این قلمرو، پرسش از چیستی او شد. گاه او را تکانگار و گاه دوانگار شناختهاند و در تفسیر هر یک، شماری چند از تئوریها و نظریهها پدید آمد. اما در این سخن وفاق حاصل شد که انسان از سه ساحت اندیشه، عواطف و رفتار جداناپذیر است و با هم بودن و درهم تنیدن این سه ساحت به حدّی است که یک واقعیت را نشان میدهد و تجزیهی آنها امری غیرواقعبینانه و یا غیرممکن میباشد. در این مقاله با توجه به پیوند ناگسستنی این سه ساحت، نخست به معنای «خُلق»، «اخلاق»، «نظامهای اخلاقی» و «مسلکهای پرورشی» اشاره رفته، و پس از آن به تحلیل و بررسی نظام اخلاقی و روش تربیتی دین اسلام نگاه شده، و سرانجام به معنای عظمت خُلق و سرّ اتصاف پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله به «خُلق عظیم» پرداخته شده است و به این نتیجه دست یافتیم که اخلاق پیامبر اسلام بازتاب اخلاق خداوند است.